۱۳۸۸/۰۱/۱۰

فریاد یک طلبه؛ به کدامین گناه اسیر شد؟


فریاد یک طلبه؛ به کدامین گناه اسیر شد؟

در عین کمال و بزرگی بسیار متواضع و ساده زیست بود. احترام به عموم طلاب و اساتید و مردم عادی خصلتش بود بهترین مشغله اش درس و تدریس و دعوت و تبلیغ بود. شبهای جمعه و حتی درمیان هفته برای وعظ و ارشاد به روستاهای دور افتاده سفر می کرد. مشکلاتی همچون سردی، گرمی و طوفانهای سوزان و شن که مردم بومی را مجبور به کوچ کردن نموده است در مقابل عزم و اراده آهنین او هیچ بود.
او همیشه به فکر پیشرفت علمی طلاب و اصلاح جامعه و مردم بود. بیشتر اوقاتش را با طلاب، همکاران و مردم میگذراند. طی چند سالی که افتخار شاگردی اش را داشتم هیچگاه نشنیدم به کسی دستور دهد فلان کارم را انجام بده. همواره طلاب را نصیحت میکرد و به هنگام نصیحت نمودن اقوال اساتید و بزرگان سلف بویژه علمای دیوبند را نقل میکرد. مفتی محمدقاسم، حضرت شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید، مولانا محمدابراهیم دامنی(رح) و مولانا محمدعمرسربازی(رح) ازشخصیتهای محبوب ایشان بودند و هستند.
حقیقتا مولوی عبدالله براهوئی از برجسته ترین علماء سیستان هستند که به اتهام بی گناهی و سرپرستی طلاب آواره دارالعلوم امام ابوحنیفه رحمه الله در ماه مبارک رمضان از خانه شان توسط اطلاعاتیها ربوده شدند. مولوی عبدلله براهویی استاد برجسته حوزه علمیه امام ابوحنیفه(رح) پس از اشغال حوزه علمیه محمدیه توسط مزدوران اطلاعات و سلیمانی همراه دیگر اساتید و طلاب به روستای عظیم آباد منتقل شدند و با وجود بی سر و سامانیها در دارالعلوم امام ابوحنیفه(رح) مشغول به خدمت شدند. ایشان پس از تخریب دارالعلوم امام ابوحنیفه(رح) عهد کرده بودند تا دستور استاد گرانقدر مولانا حافظ محمدعلی ازجایشان تکان نخواهند خورد و فریاد قال الله وقال الرسول را زیر سقف آسمان و بر خروارهای اطاقهای تخریب شده ادامه خواهند داد، اما ماموران شیاد اطلاعات قبل از آغاز سال تحصیلی او را در سلولهای شکنجه خود انداختند.
پس از چندین ماه اسارت در تک سلولهای وزارت اطلاعات در زاهدان هم اکنون ایشان را بهمراه برادرش ذبیح الله براهویی، شاگردش مولوی علی نارویی ، شاعرمعروف حافظ محمد عمرخمر وبرادران استاد ارجمند مولانا حافظ محمد علی شه بخش و تنی چند از جوانان زاهدان به بند سیاسی زندان زاهدان انتقال دادند. یقین دارم ایشان اگرچه در اسارت هستند اما قلب ایشان با ماست ودغدغه فکری شان اوضاع حوزه تخریب شده و اشغال شده است. کاش می شد او را خبرکرد: استاد عزیز! اگرچه سایه شفقت و مهربانی شما موقتا از سر ما دور شده، اما ما با وجود تمام مشکلات به همت اساتید دیگر با کمال شوق در محل سابق حوزه مشغول به درس خواندن هستیم. بعد از هرنماز و تلاوت سوره یاسین برای آزادی عزتمند و هرچه زودتر شما دعا می کنیم. اگرچه سرمای یخبندان زابل خون مردم را منجمد می کند اما گرمی محبت ودلسوزی اساتید وعلماء زاهدان و استان خیمه های نازک وخنک ما را گرم نگهداشته و قول می دهیم تا آخرین قطره خون دست از طلب برنداریم. انشاءالله

ما میدانیم شما جرمی جز حق گویی وهمکاری با حضرت شیخ الاسلام و استاد گرامی مولانا حافظ محمدعلی (حفظهما الله) ندارید.

از خداوند منان مسئلت داریم هرچه زودتر شما را به آغوش گرم دوستان، خویشاوندان و همکاران و تلامیذ برگرداند. آمین


یک طلبه