۱۳۸۸/۰۲/۲۵

جنگ در دره سوات و مشکلات فرا روی دولت پاکستان

زمانی که پاکستان از هندوستان جدا شد و اعلام استقلال نمود ، بین هندوستان و پاکستان جنگ درگرفت . ارتش هندوستان همان سربازانی بودند که سالها زیر دست نیروهای انگلیسی کار کرده بودند اما پاکستان تقریبا فاقد ارتش بود . برای دفاع از مردم پاکستان ، مسلمانان و مجاهدین مسلح شدند و با نیروهای هندوستان درگیر شدند . این نیروها بتدریج ارتش پاکستان را تشکیل دادند.

در زبان محلی به ارتش ، " فوج " می گویند از آنجا که فوج مدافع مردم و نشان قدرت پاکستان بود ، در میان مردم احترام و جایگاه خاصی بدست آورد . جنگهای بعدی که باز بین هند و پاکستان درگرفت محبوبیت ارتش را در دل مردم خیلی بیشتر نمود .

فوج سبب افتخار و عظمت مردم پاکستان بود.

نکته ای که شاید برای خیلی از ایرانیان تعجب آور و جالب باشد اینکه : در پاکستان وظیفه سربازی وجود ندارد یعنی مردم مجبور نیستند به سربازی بروند. داوطلب خدمت در فوج به حدی زیاد است که هر کس را قبول نمی کنند از میان صدها داوطلب بعد از گزینش تعدادی را ممکن است جذب کنند.

ارتش در حکومت پاکستان نیز جایگاه خاصی دارد می توان گفت گرداننده اصلی حکومت ، ارتش است . تاکنون چندین بار ژنرالهای ارتش دست به کودتا زده اند و حکومت را بدست گرفته اند. که آخرین مورد ژنرال مشرف بود.

نقش ارتش در جنگ بر ضد اشغالگری اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان

زمانی که ارتش سرخ شوروی افغانستان را اشغال کرد ، دنیا تکان خورد و نفسها در سینه ها حبس شد. همه منتظر بودند ببینند گام بعدی را اتحاد جماهیر شوروی چگونه بر می دارد و خود را به آبهای گرم دریای عمان می رساند.

غربیها که بشدت وحشت کرده بودند ، دست به دامان پاکستان شدند. مرحوم ژنرال ضیاالحق که مسلمان مخلصی بود مسئولیت مبارزه با غول سرخ را به عهده گرفت. ارتش پاکستان مستقیما وارد عمل گردید مجاهدین را مسلح می نمود و ضربات متوالی بر پیگر اشغالگران وارد می آورد.

فکر می کنم حدودا سال 61 بود که نیروهای روسی به طرف جنوب پیشروی کردند تا چند کیلومتری زاهدان پیش آمدند تعدادی از مامورین انتظامی و مردم در حرمک و قرقروک کشته شدند . کشور ما چون در گیر جنگ با عراق بود نتوانست عکس العمل درستی نشان دهد . شنیدیم ارتش پاکستان مستقیما وارد عمل شد هواپیماهای پاکستان هلی کوبترهای روسی را در داخل خاک افغانستان هدف حمله قرار دادند و تعدادی از آنها را سرنگون نمودند.

چه منافعی نصیب ارتش پاکستان می شد؟

1- اول اینکه : مبلغ نسبتا زیادی پول از کشورهای غربی به صورت کمک در راه مبارزه با کمونیسم دریافت می کردند.

2- ارتش سلاحهای مدرنی را که از کشورهای غربی به مقصد افغانستان دریافت می کرد را با سلاحهای کهنه و فرسوده انبارهای خود جابجا می کرد و این کار را با موافقت ضمنی کشورهای کمک کننده انجام می داد با این توجیه که اگر این اسلحه های جدید را به افغانستان بفرستند شوروی از کمک آن کشورها خبر و عصبانی می شود اما این اسلحه های قدیمی را می توان گفت مال خود مردم بوده اند.

3- در میان مردم مسلمان دنیا و خود پاکستان کسب اعتبار می کردند و به عنوان مجاهد فی سبیل الله جلوه گر می شدند.

چگونه تقدس ارتش از بین رفت

با این پیشینه ای که ارتش پاکستان داشت هرگر به ذهن هیچ مسلمانی خطور نمی کرد که روزی مثلا تفنگش را به سوی ارتش پاکستان نشانه گیری کند. اما زمانی که پرویز مشرف رئیس شد یک سری کارهایی کرد که همه چیز عوض شد .

اولین برنامه مشرف اسلام زدایی در ارتش بود کلیه مسلمانان را از رهبری ارتش کنار زدند و به جای آنان غیر مسلمانان را آوردند و این مسئله سبب ناراضی بدنه اصلی ارتش که مسلمان بودند شد.

ضربه اصلی به ارتش زمانی وارد شد که مشرف تصمیم گرفت با قدرت ارتش مشکل لال مسجد را حل کند.

ارتش و نیروهای دولتی بر ضد مسلمانان متحصن در مسجد لال وارد عمل شدند و پس از چند روز جنگ و حملات سنگین لال مسجد را به تصرف خود در آوردند و به خیال خود به ماجرا خاتمه دادند اما این آغاز یک حرکت بود.

در جریان این حملات نیروهای دولتی بطور عموم و ارتش بالاخص کارهایی انجام دادند (مثل تجاوز به خواهران مسلمان و...) که هیچ تردیدی بر کافر بودن آنها نماند لذا اینجا بود که برای اولین بار یک عده به فکر جهاد با سران کافر کشور اسلامی افتادند.

مردم پاکستان دین اسلام را خیلی دوست دارند و سالها است شعار می دهند و خواهان حکومت اسلامی هستند اما استعمار پیر که از همه چیز آندیار به خوبی آشنا است با گماردن سران و رهبران مزدور مردم را سرگردان و ناراحت و مایوس نموده است.

طلاب نجات یافته از عملیات وحشیانه دولت در لال مسجد جهت گرفتن انتقام از جانیان تعدادی حمله انتحاری (یا استشهادی ) ترتیب دادند و برای اولین بار نیروهای دولتی و ارتشی را هدف حمله قرار دادند و به این ترتیب جنگ با دولت آغاز گردید. حملات و جنگ ادامه پیدا کرد تا به این مرحله رسید.

اکنون

اکنون دولت پاکستان زیر فشار قدرتهای خارجی بطور تمام عیار وارد جنگ شده است هزاران نیروی نظامی دولت پاکستان در دره سوات مستقر شده اند و با گروههای ناراضی از سیاست حکام درگیر هستند

نزدیک به یک ملیون نفر از خانه و کاشانه خود آواره شده اند.

آیا دولت پاکستان قادر است به جنگ ادامه دهد؟

فعلا ارتش مقداری برتری یافته و قسمتی از منطقه را به تصرف خویش در آورده اما آیا جنگ رو به پایان است؟ آیا چشم انداز آینده روشن است؟

خیر . جنگ گویا در حال آغاز است نه پایان . آیا دولت پاکستان قادر به ادامه جنگ است ؟

هر جنگی علاوه بر هزینه های غیر مالی (مثل بدنام و بی اعتبار شدن نزد ملت و..) ، هزینه مادی زیادی دارد . دولت پاکستان از نظر مالی به حدی دچار مشکل است که قادر نیست جنگ را تا مدت زیادی ادامه دهد . نارضایتی مردم مسلمان پاکستان در حال اوج گرفتن است. ناراحتی بدنه ارتش که اغلب مسلمان هستند نیز در حال اوج گیری است.

علاوه بر کمکهای نیروی انسانی که از جاهای دیگر به شورشیان مسلمان می شود در خود منطقه به حدی نیروی مجاهد زیاد است که می توانند تا سالها ارتش سرگردان پاکستان را سرگرم نگه دارند.

اگر از میان یک ملیون آواره فقط ده هزار نفر به طرف مجاهدین بروند برای مدت درازی در سرگرم نمودن نیروهای دولتی کفایت می کنند.

خلاصه

این جنگ راه حل نظامی ندارد. این نکته ها را سران حکومت به خوبی می دانند اما فشار قدرتهای فرا منطقه ای آنان را وادار نمود راه حل نظامی را در پیش بگیرند.

روشهای سیاسی و قومی و اسلامی و جلب اعتماد مردم می تواند در برگرداندن آرامش در منطقه کمک کند . پایان

اطلاعات بیشتر

ییشیه تحریک انقاد شریعت محمدی
"تحریک انفاذ شریعت محمدی" که در سال ١٩٩۲ (١۳٧۱) به هدف اجرا و تنفیذ قوانین اسلامی در پاکستان تاسیس شد، یکی از پنج سازمان بنیاد گرای مذهبی این کشور است. فعالیت های این سازمان در ١۲ ژانویه ۲۰۰۲ (۳ بهمن ١۳۸۰) از سوی پرویز مشرف رییس جمهوری اسلامی وقت پاکستان، درین کشور قدغن شد.
ایدئولوژی و اهداف
تحریک انفاذ شریعت محمدی که از پیروان مکتب اسلام می باشد، هدف از ایجاد تشکیلات خود را تنفیذ و اجرای قوانین اسلامی در جمهوری اسلامی پاکستان عنوان می کند.از منظر ایدلوژیک، تلاش تحریک مزبور اینست که پاکستان را به شیوه حکومت اسلامی اداره نماید. کمااینکه در اوت ۱٩٩۸ (مرداد ۱۳٧٧) مولانا صوفی محمد رهبر تحریک در سخنان خود در پیشاور پاکستان به صراحت اعلام کرد، آن دسته از کسانی که در برابر نظام شریعت محمدی در پاکستان قرار می گیرند، واجب القتل هستند. او در گفت وگو با رسانه های این کشور اظهار داشت، که دیموکراسی به شدت مخالف اصول و اعتقادات اسلامی است. همچنین آنچه در پاکستان رایج می باشد، فرهنگ و سیاست های ضد اسلامی محسوب می شود. وی درین گفت وگو افزود: "ما تطبیق کامل اجرای شیوه های اسلامی در پاکستان را می خواهیم. ما قضا، سیاست، اقتصاد، جهاد فی سبیل الله، آموزش و پرورش، و صحت اسلامی را می خواهیم."تحریک انفاذ شریعت مخالف آن دسته از احزاب سیاسی و اسلامی در پاکستان است، که دیموکراسی را با اسلام قابل تطبیق می دانند. این گروه همچنین جهاد در برابر نیروهای بین المللی در افغانستان را فرض خوانده، و به شدت از آن حمایت می کند.
رهبری، ساختار و فرماندهی
مولانا صوفی محمد رهبر و بنیانگذار تحریک انفاذ شریعت محمدی است. او در دهه ١٩۸۰ (۱۳۶۰) یکی از رهبران فعال "جماعت اسلامی" بود. اما در سال ١٩٩۲ (١۳٧۱) با بریدن از این جماعت، تحریک انفاذ شریعت محمدی را تأسیس کرد. بزرگترین ماموریت نظامی خارج از مرزهای پاکستان این گروه در سال ۲۰۰١ (١۳۸۰) و حین فروپاشی حاکمیت طالبان در افغانستان بود، که با فرستادن هزاران جنگجو به حمایت از طالبان پرداختند.هر چند درین ماموریت اکثریت جنگجویان این گروه توسط نیروهای ائتلاف شمال در افغانستان کشته و یا هم دستگیر شدند، اما مولانا صوفی محمد که خود نیز در صف جنگجویان حامی طالبان مبارزه می کرد، به پاکستان برگشت. ولی در آنجا به زودی دستگیر و بازداشت شد.پس از دستگیری و بازداشت وی، دامادش مولانا فضل الله رهبری تحریک انفاذ شریعت محمدی را عهده دار گردید.مولانا فقیر محمد و مولانا لیاقت دو رهبر برجسته ی دیگر این تحریک بودند که در جریان حمله هوایی دولت پاکستان در۳۰ اکتوبر ۲۰۰۶ (٩ آبان ۱۳۸۵)، با ۸۳ تن دیگر از اعضای این گروه در دره جنگی باجور جان باختند.
مرکز فرماندهی و قرارگاه های تحریک انفاذ شریعت در" میدان" و در نزدیکی "آژانس باجور" در ایالت شمال غرب سرحد قرار دارد.
ساحه ی عملیات ساحه فعالیت تحریک انفاذ شریعت، کل مناطق قبایلی و بویژه "دره سوات" و شماری از شهرستان های ایالت شمال غرب سرحد را در برمی گیرد. کمااینکه این تحریک درهمین ناحیه نیز تاسیس شده است.تحریک حمایت های قابل توجهی نیز در"ملکند" و "باجور" دارد، و ساحه فعالیت هایش در ۲۵ سال گذشته افغانستان را نیز در برمی گیرد.
فعالیت و رویدادها
نقش تحریک انفاذ شریعت برای نخستین بار در نوامبر ۱٩٩۴ (آبان ۱۳۷۳) برجسته گردید، که کمک های نظامی را به حمایت از اجرای شریعت در ملکند (بخشی ازایالت شمال غرب سرحد) فراهم آورد.دولت پاکستان می گوید که تحریک انفاذ شریعت، روابط تنگا تنگی با شورشیان طالب در افغانستان دارد. این دولت در ۱٩ ژوئن ۱٩٩۵ (۳۰ تیر ۱۳٧۴) رهبر و بیش از بیست تن از پیروان ارشد تحریک را بازداشت کرد. یعنی زمانی که این افراد با حمله به ساختمان های دولتی در دره سوات، آنها را اشغال کرده و خواستار اجرای قرارداد ۱٩٩۴ (۱۳۷۳) گردیدند. قراردادی که در آن درخواست شده بود، دولت پاکستان قوانین جاری در ملکند را با شریعت محمدی تطبیق دهد.در ۶ سپتامبر ۱٩٩۸ (۱۶ شهریور ۱۳٧٧) تحریک در واکنش به حملات موشکی آمریکا به افغانستان هشدار داد که در صورت پوزش نخواستن آمریکا از جهان اسلام، شهروندان و اهداف این کشور در پاکستان را هدف قرار خواهد داد.همزمان با آغاز عملیات نظامی آمریکا در افغانستان نیز، تحریک هزاران جنگجوی طالب را برای پیوستن به صفوف طالبان افغانی به این کشور فرستاد. براساس گزارش ها در ۲٧ اکتوبر ۲۰۰١ (۶ آبان ۱۳۸۰) نزدیک به ۱۰ هزار تن از پیروان تحریک انفاذ شریعت که از طرف مولانا صوفی محمد رهبر خود همراهی می شدند، از مرز پاکستان گذشته و وارد افغانستان گردیدند. این شبه نظامیان با کلاشینکوف، راکت انداز، سلاح های ضد هواپیما، موشک، نارنجک و شمشیر مسلح بودند. براساس گزارش ها با رسیدن کاروان های تحریک به افغانستان، رهبر و شماری از کادرهای برجسته این گروه در ولایت جنوبی قندهار مستقر شدند، که مرکز اصلی فرماندهی حاکمیت طالبان در افغانستان بود.قاضی احسان الله یکی از سخنگویان تحریک در ۲٧ اکتوبر ۲۰۰١ (۶ آبان ۱۳۸۰) در باجور گفت: "ما مقاومت خواهیم کرد، حتی اگر مقامات بخواهند مانع ما گردند. جهاد ازینجا آغاز می شود.اصلآ ملا عمر به ما مشوره داد، تا منتظر بمانیم که در صورت ضرورت به افغانستان بیاییم. اما ما به ایشان گفتیم که اینجا به صفت نیروی ریزرفی (ذخیره) باقی خواهیم ماند، و در صورت ضرورت دست بکار خواهیم شد".پس از بازداشت مولانا صوفی محمد و از دست رفتن کادرهای برجسته ی این گروه در پایان سال ۲۰۰١ (زمستان ١۳۸۰) و تبعید شماری از آنان، تحریک به شدت در حال فروپاشی قرار گرفت. اما این وضع طولانی مدت نبود و پس از زمین لرزه ۸ اکتبر ۲۰۰۵ (۱٧ مهر ۱۳۸۴)، همه چیز دگرگون گردید. زیرا کمک های سرشار مالی گروه های افراطی اسلامی از گوشه و کنار جهان باعث شد، تا این گروه دوباره تجدید قوا کند و بازسازی شود.در ۲۲ فوریه ۲۰۰۶ (۴ اسفند ۱۳۸۴) دولت پاکستان برای نخستین بار اعلام کرد که تصمیم گرفته است پنج رادیوی اف. ام. غیر قانونی در مناطق مختلف آژانس باجور را که وابسته به تحریک انفاذ شریعت هستند، قدغن کند.این دولت هدف ازین تصمیم را تبلیغات و سخنرانی های ضد دولتی رهبران تحریک انفاذ شریعت پس از حمله هوایی ۱۳ ژانویه ۲۰۰۶ (۲۴ دی ۱۳۸۴) هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی اعلام کرد.روز اول ماه مه ۲۰۰۶ (۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۵) تحریک تصمیم به ایجاد جنبشی گرفت که نمازگزاران جمعه ها پس از اقامه نماز، بر ضد سیاست های غیراسلامی پاکستان راهپیمایی کنند.پس از سال ها فراز و فرود در مأموریت تحریک انفاذ شریعت محمدی در دره سوات، اینک به نظر می رسد با امضای توافقنامه ای میان دولت و این گروه، تحریک به نیل به اهداف اساسی اش که تطبیق و اجرای شریعت در مناطقی از پاکستان می باشد، نزدیک تر شده است. براساس این توافقات، میان نیروهای ارتش پاکستان و طالبان در دره سوات آتش بس نامحدودی برقرار شده است. همچنین طالبان اجازه یافته اند، قوانین شرعی را در این منطقه اجرا کنند.